نگرانی، هراس و درماندگی

وضعیت این روزهای من و بسیاری دیگر از کسانی که پیگیر وضعیت اکبر گنجی هستند با واژه های نگرانی، هراس و درماندگی قابل توصیف است. تمام شبانه روزمان با نگرانی در باره وضعیت سلامت گنجی همراه است. زمانی که سراغ اینترنت و اخبار گنجی می رویم از ترس آنکه مبادا خبر ناگواری باشد نفس در سینه هامان حبس می شود و زمانی که تصاویر 35 مین روز و چه می گویم 2000 مین روز از رنج کسی را که برای خود هیچ نمی خواست جز آزادی مردم ایران و احترام به حقوق بشر می بینیم و هیچ نمی توانیم بکنیم احساس در ماندگی می کنیم. آری ما هیچ نمی توانیم کرد برای انصراف گنجی از مبارزه ای که با جان خویش یه آن مشغول است، که اگر این امر ممکن یود نامه پر از شعور و احساس دکتر سروش و حجاریان که به تایید چندین تن دیگر از آزادگان این ملک نیز رسیده است و نیز نامه مرجع شریف و آزاده آیت الله منتظری برای این کار کافی بود، اما به گمانم کار دیگری می توانیم بکینم و آن پیوستن یه گنجی در این مبارزه است، اعتصاب غذا در هیچ کجای قانون به عنوان جرم معرفی نشده است و بر خلاف تجمع و تظاهرات نباز به اخذ مجوز از هبچ مرجعی ندارد فقط همتی میخواهد و بس می توان به سنت تاریخی ایران در یک مکان مذهبی مانند مسجد دانشکاه تهران و یا حتی منزل گنجی بست نشست و مانند او لب بر غذا بست نمیدانم این کار تغییری در وضع گنجی می دهد یا نه اما تنها کاری است که می شود کرد.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد