من دچار خفقانم خفقان.

سحن بی پرده باید گفت
            وقت رازپوشی نیست
اگر دشمن ز بیم نام توبر حویش میلرزید
و میکوشید که گرد فراموشی
 بپاشد روی نام تو
دلم میگیرد از این همنبردان و همراهان
که از خاطر ترا بردند،
ندانم من زروی سهو یا ازعمد(۱)
 ...
امروز روز درگذشت مصدق بزرگ مردی است که نادره دوران بود ونامش ویادش لرزاننده تن دشمنان ایران.نامش را گرامی میداریم و راهش را پررهرو.
عهد پیشینم با اندک دوستانی که لطف دارند و مرتب مطالب بنده را تعقیب میکنند پراختن به مسئله خضور نزدیک به ۵۰٪ از هموطنانمان در نمایشی بود که انتخابات نامیدندش. اما حادثه ظهر عاشورا و کربلا چونان قظره ای آب بود که لیوان صبرم را لبریز کرد وقدرت نوشتن ازمن ستاند تا کی باید اخبار از دست دادن هموطنمان را بشنویم نمی دانم.ناراحتی من زمانی بیشتر شد که دریافتم چند تن از عوامل احتمالی حادثه کسانی اند که اگر واقعا در این ماجرا نقشی داشته باشند ننگم میآید ایرانی بخوانمشان.به هر حال اگر این خبر صحت داشته باشد ماجرا از دو حالت خارج نیست، یا این حادثه توسط گروهک تروریستی بریده از خلق مجاهدین و به سفارش موساد ویا حتی سیا و به منظورتشدید تفرقه های مذهبی کارگردانی و اجرا شده ویا توسط همپالکی های داخلیشان در سپاه پاسداران و به سفارش برادران سپاه بدر و به منظور تقویت بنادگرایی مذهبی و در نهایت ایجاد حکومتی مذهبی در عراق.  برای هر دو فرض دلایل ونمونه های مشابه تاریخی موجود است، این ضایعه را به همه هموطنانم تسلیت میگویم.
و اما انتخابات در اینجا فهرست وار به دلایل حضور ۵۰٪ مردم اشاره ای میکنم: 
۱- احساس تکلیف شرعی در بین اقشار سنتی تر جامعه.
۲- هراس از دخالت نطامی آمریکا.
۳- بیم از هرج ومرج و بر هم خوردن ثبات اقتصادی در پی تضعیف نظم حاکم در بین اقشار بالاتر از متوسط.
۴- بمباران تبلیغی صدا وسیما.
۵- نگرانی از تبعات عدم شرکت.
۶- بعضی از کج سلیقگی ها و بی تجربگی های ظرفداران تحریم.
و...... . در نوشتار بعدی به تبیین این عوامل و راههای مقابله با آن خواهم  پرداخت تا شاید برای انتخابات ریاست جمهوری آینده که احتمالا  شرایط مشابهی برای آن تدارک دیده اند مفید باشد.         

(۱). بخشی از شعر حمید مصدق در سال ۵۷